3قلوها3قلوها، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره

لحظات زیبای من

نوروز94

1394/2/31 12:00
نویسنده : مامانی
170 بازدید
اشتراک گذاری

سلام من اومدم تاخیر زیاد منو ببخشید عزیزای مامان  این روزا خیلی گرفتار بودم بعداز اومدن از کیش خونه تکونی و اماده شدن واسه نوروز حسابی وقتمو نو پر کرده بود شب عید هم اومدم عیدی هاتونو کادو کردم و کنار سفره هفت سین گداشتم و شما خواب بودید اخه تحویل سال نو ساعت 2.15نیمه شب بود شما خوابیدید منو بابا هم هفت سین و اماده کردیم وباهم کنار سفره نشستیم مشغول دعا کردن شدیم سال تحویل شد اولین سالی بود که بعد از بدنیا اومذن شما میتونستم تمرکز کنم و موقع تحویل سال یا مقلب و بخونم و دعا کنم واز خدا بخوام که عاقبت بخیر بشین عزیزای من صبح روز بعد صبحانه خوردیم و اماده شدیم رفتیم خونه بابایی حسابی بهتون خوش گذشت  شبم خونه بابا حاجی چون نبود شب رفتیم یسنا جونی و حاله جون هم اونجا بودن باخبر شدیم یسنا جون داره صاحب یه خواهر یا برادر میشه خیلی براش خوشحال شدیم بعد اونم دیگه هرروز مهمونی به راه بود واولین سالی بود که شما هفت سین و عیدی رو میشناختید خلاصه عیدهم تموم شد کم کم نزدیک به تولدتون میشدیم شماهم ظاقت نداشتید امسال تصمیم گرفتیم خواهربرادرای من و بابا باشن همه رو دعوت کردیم و روز تولدتون رسید اینم عکسای تولد 4سالگی تون که خیلی بهتون خوش گدشت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)